آرشیو ماهانه ژوئن 2018
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست
عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم ، آری شهریاری عشق راست
عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست
** حسین منزوی **
۳۰ دقیقه موسیقی بی کلام آرامش بخش تقدیم به شما. امیدوارم لذت ببرید.
پخش آنلاین :
لینک های دانلود:
اسقفی از آرکانژل به صومعه ی سولووتسک مسافرت میکرد. در این سفر عدهای زائر هم بودند که با همان کشتی به زیارت بقاع متبرکه ی آنجا میرفتند. سفر دریایی آرامی بود. باد موافق و هوا صاف بود. زائران بر عرشه دراز کشیده بودند، غذا میخوردند، یا گروه گروه نشسته بودند و با هم حرف میزدند. اسقف هم به عرشه آمد، و همان طور که قدمزنان بالا و پایین میرفت، متوجه گروهی از ماهیگیران شد که نزدیک پاشنه ی کشتی ایستاده بودند و به حرفهای ماهیگیری گوش میدادند که به دریا اشاره میکرد و چیزی به آنها میگفت. اسقف ایستاد، و به طرفی که آن مرد اشاره میکرد چشم دوخت اما جز دریا که زیر آفتاب میدرخشید چیزی نمیتوانست ببیند. نزدیک رفت که گوش بدهد، اما مرد با دیدن او کلاهش را برداشت و ساکت شد. بقیه هم کلاههایشان را برداشتند و تعظیم کردند.
کلیپی زیبا از کودکی های اینشتین در کلاس درس:
منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصراع ها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند. به این ترتیب در طول تاریخ، چندقالب پدید آمده و شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط درقرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.